باشگاه
مدت هابود در فکر ثبت نام یه رشته ورزشی بودم، اول گفتم یوگا به حال و هوام نزدیک تره، آروم تره. بعد پشیمون شدم و تصمیم گرفتم ورزش های هوازی برم که رقص دسته جمعی مانندی داره، بیشتر به خاطر اینکه حال روحی ام بهتر بشه و یک تجربه ی گروهی ِ خاص رو از نزدیک حس کنم و بعد از سال ها خونه نشینی بالاخره باشگاه برم و بدن رو یه تکونی بدم.
رفتم. متاسفانه مسئول ثبت نام نبود و سالن رو اجاره داده بودن به مسابقات تنیس، خانم مسئول آبدارخونه گفت یه سر بروبدنسازی، انتهای همین سالن دست چپ زنگ روبزن تا در رو باز کنن، اون جا رو هم ببین.
رفتم. یکدر اهنگی سیاه رنگ بود وآیفون تصویری هم کنارس، زنگ زدم. در باز شد. منظره ی خفنی داشت. نور قرمز رنگ درفضای تاریک پله ها. رفتم با کفش بالا. در باز بود. داخل شدم. صدای مخصوص سالن های بدنسازی به گوش می رسید. آهنگ های با ریتم تند. خانم ها در هر سنی خضور داشتند و بسیار شیک لباس پوشیده بودند. فضای باشگاه عالی بود همه چی سفید. کف دیوار سقف، با نور سفید مناسب. همون طور مونده بودم دم در تا مسئولش منو ببینه، اومد. گفت لطفا کفش هاتو بذار تو جا کفشی بعد برو اون بالا تا من بیام. خیلی آشنا بود خانمه. کفش هام رو در آوردم دیدم جورابم سوراخه، اونم در آوردم. رفتم همون بالا که گفت. بعد دیدمش که چطور از این طرف به اون طرف می دوید و قه قه زنان با خانم ها صحبت می کرد. هیکل خودش کلی کار داشت هنوز. فقط لباس مخصوصی پوشیده بود که باسن گرد و خوش فرم اش رو بیشتر نمایان کنه[چیزی که اکثر خانم ها دغدغه اش رو دارن].
بعد رفت سر میزش. گفتم من چند ساله ورزش کار نکردم ده سالی هست باشگاه نرفتم. میخوام دوباره شروع کنم. اولش کلی از خودش وکارش ودستگاه هاش تعریف کرد. بعد گفت چهار روز در هفته میای، در ماه ۱۶ جلسه میشه، من ببینم تون بر اساس اندام تون می گم کدوم دستگاه روکار کنین و مبلغ بالایی روگفت برای هزینه ی کلاس. صحبت مون تموم شد. کمی موندم و خانم ها ونحوه ورزش کردن شون رو نگاه کردم. چند تا شون به سختی حرکتی روانجام می دادن که کمر شون قوس پیدا کنه، نمی دونم درسته یا نه، اما اکثر خانم ها به اصرار همسرهاشون میان، یا اینکه میخوان اندام شون رو باب طبع همسرشون کنند. رژیم های سخت می گیرند، عرق می ریزند، پول هنگفتی میدند، اما آیا مردها هم در مقابل کاری برای بهترشدن خودشون می کنند؟ خیلی از خانم ها مشکلی با چاقی ِاندام شون ندارند، ولی به خاطر همسرشون محبورن لاغر کنند. چیزی که من امروز دیدم اکثرن خانم های متاهل بودند.
خانمه رو هم یادم اومد. قبلا به خاطر کسب درآمد مداحی می کرد. می شناختمش. در یکی از اتاق های منزل مادرشوهرش زندگی می کرد. اصلا وضع مالی مناسبی نداشت. نمی دونم چطور سر از تربیت بدنی در آورد؟:))
#باشگاه
#نور_قرمز
#اندام