پاییز
جمعه, ۱۷ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۸ ب.ظ
امشب بعد از مدت ها، حس کردم پاییز اومده تو اتاقم.
یا من توی پاییز بودم.
کار و کار و کار.
انقدر سرم شلوغ شده که گاهی لحظه ی حال رو فرامپش می کنم.
پاییز برای من مجله ی داستان همشهری و رادیو هفته.
رادیو کلا.
دلم منی خواست امشب پتوی کل دار داشام.
از همون قدیمی ها، گل های ریز رنگی رنگی در زمینه توسی.
با یک چراغ نفتی علاءالدین.
با پنجره ای چوبی که پشت پنجره درخت ها از سرما خشک شدن.
سوز سرما هست.
من خودم رو به چراغ نزدیک می کنم و تا گردن می رم زیر لحاف گل گلیم و رادیو رو روشن می کنم روی موجی که گلها پخش می کنه، بعد داستان همشهری می خونم.
یا من توی پاییز بودم.
کار و کار و کار.
انقدر سرم شلوغ شده که گاهی لحظه ی حال رو فرامپش می کنم.
پاییز برای من مجله ی داستان همشهری و رادیو هفته.
رادیو کلا.
دلم منی خواست امشب پتوی کل دار داشام.
از همون قدیمی ها، گل های ریز رنگی رنگی در زمینه توسی.
با یک چراغ نفتی علاءالدین.
با پنجره ای چوبی که پشت پنجره درخت ها از سرما خشک شدن.
سوز سرما هست.
من خودم رو به چراغ نزدیک می کنم و تا گردن می رم زیر لحاف گل گلیم و رادیو رو روشن می کنم روی موجی که گلها پخش می کنه، بعد داستان همشهری می خونم.
۹۶/۰۹/۱۷